بهار گذشت نیامدی ،
نیمی از تابستان هم گذشت ...!
می شود مثل قدیم یک دفعه آخر شهریور پیدایت شود که مهر معنا پیدا کند؟
و به قول خودت روی پاییز را کم کنیم که این بار تنها نیستیم و دو نفره آمده ایم؟
پاییز به کنار!
دلم برای زمستانی با تو تنگ شده است ؛ برای سرما خوردگی هایم و قربان صدقه هایت که می گفتی خانوم جان چیز دیگری جز سرما نبود که بخوری؟ و چقدر دلم برای صدای به هم خوردن دندان هایت تنگ است میان دوستت دارم گفتن هایت ...!
دل لرزه هایم هم بماند برای وقتی که آمدی... .
#آیدا_رنجبر
مشخصات پست
تاریخ ارسال
|
14:40 - 1399/10/25 |
لایک
|
3 |
بازنشر
|
0 |
دیدگاه
|
0 |