جستجوی برچسب - پارس کلاب

جستجوی پست های حاوی برچسب : #خیام

.....─═हई♚ امیــــــد ♚ईह═─..... 2 ماه

در دنـیـــــایــے ڪه

روزے روح خــــــودم

مــــرا تـــرڪ مـیــڪنـــــد

انـتـظـــــار از دیــگــــران

نـبـــایـــد داشـــــت...!

آیــــــــــــــناز......... 2 ماه

گویند اگر می بخوری عرش بلرزد
عرشی که به یک جام بلرزد به چه ارزد

درخانه ما زیرزمینی ست که در آن
یک خم بخوری خشتی از آن نیز نلرزد

#خیام

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت

#خیام

گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد

هشدار که سرمایه سودای جهان
عمرست چنان کش گذرانی گذرد

#خیام

ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!
وآن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!

من بد کنم و تو بد مکافات کنی
پس فرق میان من و تو چیست بگو!

#خیام

یک چند به کودکی باستاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم

پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک در آمدیم و بر باد شدیم

#خیام

ای دل غم این جهان فرسوده مخور

بیهوده نئی غمان بیهوده مخور

چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید

خوش باش غم بوده و نابوده مخور

#خیام

ای دل غم این جهان فرسوده مخور

بیهوده نئی غمان بیهوده مخور

چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید

خوش باش غم بوده و نابوده مخور

#خیام

این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد

#خیام

ای دل غم این جهان فرسوده مخور

بیهوده نئی غمان بیهوده مخور

چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید

خوش باش غم بوده و نابوده مخور

#خیام

اکنون که گل سعادتت پربار است
دست تو ز جام می چرا بیکار است

می خور که زمانه دشمنی غدار است
دریافتن روز چنین دشوار است

#خیام

بنگر به جهان چه طَرْف بربستم هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم هیچ

شمع طَرَبم ولی چو بنشستم هیچ
من جام جَمَم ولی چو بشکستم هیچ

#خیام

ای دل غم این جهان فرسوده مخور

بیهوده نئی غمان بیهوده مخور

چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید

خوش باش غم بوده و نابوده مخور

#خیام

طوفان 2 سال

هرگز دل من ز علم محروم نشد

کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

۷۲ سال فکر کردم شب و روز

معلومم شد که هیچ معلوم نشد

#خیام

عآلــــــãliyeـیــــه شـ ـ ـ ـکوفه سـپیـ ـ ـ ـد 2 سال

جامــی شڪسته دیــدم
در بــزم می فروشـی ...

گفتم بدین شڪسته
چون باده میفروشـی؟...

خندید و گفت زین جــام
جز عاشقـان ننوشنــد ...

مست شڪسته دانــد
قـدر شڪسته نوشـی ..!

#خیام

صفحات: 1 2